امان از دست عمه مصی و عمو محچن
سلام به نازگل مامان سلام به روی ماهت که واقعا ماهه . دختر گل من خیل وقته که دیگه فرصت سر خاروندن هم واقعا ندارم. از بس اتفاقات قشنگ (خدا رو شکر ) این روزا تو زندگیمون زیاده . عروسی عمو محچن 20 مهر تموم شد با همه قشنگی هاش و خستگی هاش . اما درست یک هفته بعدش عمه مَصی هم بالاخره دلش لرزید و به عمو بهنام بله رو داد. اما چون دو سه روز بیشتر به آغاز ماه محرم نمونده بود دیگه هیچ مراسمی به جز دو سه جلسه مهمونی کوچولو جهت آشنایی هر چه بیشتر دو خانواده با یکدیگر برپا شد . لا به لای این مراسم های کوچولو چند مهمونی بزرگ ( مهمونی پاگشا) هم به افتخار عمو محچن و زن عمو عارفه به اتفاق خانواده و فامیل های نزدیک عارفه جون بر پا شد....