مارال زارعیمارال زارعی، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

مارال همه زندگیم

سورپرایز بابایی

1393/2/15 14:09
نویسنده : مامانی
245 بازدید
اشتراک گذاری

به یمن گرفتن مدرک کارشناسی ارشد بابایی خیلی وقت بود که می خواستم یک کادوی مناسب براش تهیه کنم.

ولی خوب مورد خاصی به نظرم نمی اومد .

اما چند هفته پیش با دیدن آگهی کنسرت ناصر عطا پور موردی به ذهنم رسید. هرچند که به دلیل اینکه دیر متوجه این آگهی شده بودم نتونستم بلیط تهیه کنم.

ولیمنتظر موندم برای یک کنسرت دیگه از یکی از هنرمندان بنام . و این موضوع همین هفته پیش رخ داد و کنسرت حدیث شرق با خوانندگی آقای موذن آگهیش رو چند جای شهر دیدم و فوری برا تهیه بلیط اقدام کردم و اینبار موفق شدم 17 صندلی کنار هم تهیه کنم. و بعد اون نوبت شام بود که اونم ترجیح دادم توی رستورانی باشه که هم غذاهاش و فضاش مناسبه و هم اینکه یه جورایی پاتوق منو امیری هستش. برا همین حمام نوبر "(رستوران شهریار ) انتخاب کرده و 3 تا میز ازش رزرو کردم.

کارتهای دعوت و بلیطها رو در نبود امیر پخش کردم. و خواهش کردم قبل از ساعت 8 اونجا باشن تا من بتونم امیری رو بعد اونا بیارم رستوران.

روز موعد رسید ومن به هوای اینکه چند تا وسایل برا دانشگاه لازم دارم عصری با امیرری و مارال جون راهیه مسیری تو نزدیکهای رستوران شدیم.

تو راه از امیر خواستم بعد اینکه کارمون تموم شد شام توی رستوران شهریاربخوریم.اونم قبول کرد.

وقتی عمواحمد زنگ زد که تقریبا همه اومدن به جز عمو محسن و از اونجایی که هوای تبریز کمی طوفانی شده بود دیگه نتوستم زیاد وقت تلف کنم و رفتیم رستوران. 

وقتی رسیدم و امیر همه عزیزان رو اونجا دید خیلی ذوق کرده بود ولی هنوز متوجه قضیه نشده بود . که بعد اینکه با همه روبوسی کرد من براش توضیح دادم و شادی تو چشماش خیلی برام دلنشین بود . واین یعنی اینکه من به مرادم رسیدم.

و تونستم واقعا خوشحالش کنم.

بعد شام رفتیم کنسرت اونم خوب بود. 

همه عزیزان برا شادی ما تا آخر برنامه با ما بودن . و کل برنامه ما حدودای ساعت 12 شب تموم شد. 

از همشون ممنونم که دعوت منو قدر نهادند و وتوی این لحظات کنارم بودند. 

اگه مامانی توی جملات بالایی از شما خانومی گل چیزی ننوشتم ببخشید . نقش شما توی این مراسم از همه بیشتر بود چون تا میتونستی پادشاهی ردی و دل همه رو بردی. زیبازیبابوسبوس

پسندها (1)

نظرات (2)

امیری همون بابایی
28 اردیبهشت 93 10:06
با تشکر خانومی خوبم ازت خیلی خیلی خیلی تشکر میکنم خیلی خجالتم دادین انشاالله بتونم جبران کنم دوستون دارم خیلی زیاد
آچان خالا
7 خرداد 93 14:36
واقعا خیلی خوش گذشت ممنون (به قول مارال مچی)