مارال زارعیمارال زارعی، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

مارال همه زندگیم

آمدن بهار و مارال جون ما

سلام به بهار زندگیم .  دختر گلم  خیلی وقته کلی اتفاق رو رد کردیم و من تو این مدت صلاح دونستم تو رو در بیرون بازی خیلی از حقایق نگه دارمت.  اینقدر صافی اینقدر زلال که حیفم میاد با تیرگی خیلی از کج فهمی ها روحت خدشه دار بشه. نه به صلاح که بدونی نه به صلاح که داخل گود ماجراها باشی. انشالله وقتی بزرگ شدی عاقل و بالغ شدی و تونستی تمامی مسائل را با همه ابعادش بسنجی اون موقع نیازی هم نیست که چیزی گفته بشه خودت  متوجه همگی مسائل خواهی بود. بگذریم............... تو این مدت که به قول خودت باهار هم اومده خونه ما هم با حضور تو گلم بهاریتر هم شده. به لطف وجود تو گلم این پنجمین بهاری هست که به این زیبایی لمسش میکنیم...
27 ارديبهشت 1394

خدایا شکرت

گل مامانی  مژده مژده که استرس های هر روزمون تموم شد . هم دلم گریه می خواد هم خنده . عزیز دل مامان ،کار بابایی مشکلش حل شد و انتقالیش حل شد. و دیگه از این به بعد نزدیک ماست. از این به بعد بابایی هر روز برا رسیدن به محل کارش مسافتهای طولانی رو طی نمیکنه . هر روز دیگه خیلی زود از خواب پا نمیشه . تو دل مامانی بعد این به جای آشوب و استرس آرامش میشینه. این مژده رو خود بابایی همین الان بهم داد .خدایا  هزار هزار مرتبه شکرت .بازم ممنون که همیشه با ما هستی . با آرزوی قبولی دعاهای همه برا رسیدن به آرزوهاشون. ...
9 شهريور 1393

مارالم یادبگیر

  سازنده‌ترين كلمه گذشت است ... آن را تمرين كن. پرمعني‌ترين كلمه ما است ... آن را به كار ببر. عميق‌ترين كلمه عشق است ... به آن ارج بنه.  بي رحم‌ترين كلمه تنفر است ... از بين ببرش.  سركش‌ترين كلمه حسد است ... با آن بازي نكن.  خودخواهانه‌ترين كلمه من است... از آن حذر كن. ناپايدارترين كلمه خشم است... آن را فرو ببر. بازدارنده ترين كلمه ترس است ... با آن مقابله كن.  با نشاط‌ترين كلمه کار است ... به آن بپرداز.  پوچ ترين كلمه طمع است ... آن را بكش.  ...
17 اسفند 1391

همینطوری

به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است. من خدا را در وجود تو می بینم  تویی که در نهایت معصومیت و پاکی مرا  هر چه بیشتر  به  بودنش به نزدیک بودنش سوق می دهی.  و از او ممنونم که تو را به من هدیه داد. تا بیشتر و بهتر ببینمش . به نظرم همه  پدر و  مادر ا بعد از اومدن فرشته هاشون ، مثل من این لحظه ها رو خیلی لمس کردن .  چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.       ...
25 بهمن 1391

همینطوری

یاد بگیر که آرام باشی. وقتی توفان می آید، تو همچنان آرام باشی. تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد.  یاد بگیر که صبور باشی؛ آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون کنار بروند و خورشید دوباره بتابد. بدان همیشه خدا با ماست. و بدان من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو، به دو چیزاعتقاد دارم  یکی خدا ودیگری تو، من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو   ...
2 شهريور 1391
1