مارال شیطون
دخترم یه مدتی خیلی شیرین شدی (البته از همون اول شیرین بودی شیرین تر شدی)
همش حرف می زنی ولی مثل آدم بزرگا قبل حرف زدن فکر میکنی و جمله مربوط به موضوع رو بیان میکنی . واقعا مثل بزرگترا.
نمونه اش مثلاً دیروز یه کار کوچولو من وبابایی تو بازار داشتیم . بابایی اومد دنبالمون که بریم . بابا از مامانی پرسید مسیر اولمون کجاست . مامانی هم گفت بازار . خانومی شما پشت سر مامانی گفتی بریم ببنیم بلوز مناسب هست یا نه؟ ( گداخ گوراخ بولوز نمنه وار ؟ )
من وبابایی هم خندمون گرفت هم اینکه از تعجب داشتیم شاخ در می آوردیم. آخه بچه تو فقط 2 سال 4 ماهته که اینجوری داری بلبل زبانی میکنی.
یا اینکه آنه می گفت می خواست بهت غذا بده و تو بازیگوشی میکردی که نخوری آنه هم برا همین همش با انگشت می زده به لپت و می گفت زنگ در و زدم در و وا کن غذا می خواد بره توی دهنت . بعد چند تا لقمه شما هم برگشتی با انگشتت زدی به اون یکی لپتو گفتی که در بسته شد دیگه باز نمیشه.
خیلی شیطون شدی .شیرین شدی . هر چی می بوسمت بازم سیر نمی شم.