عذرخواهی و نوید جشن تولد
سلام دخملم
اول از همه ببخشید که طی این مدت اینجا سر نزدم
ولی بذار برات بگم که مامانی تو هفته گذشته برات چیکارا کرده تولدت نزدیکه
این دومین تولدت گلم ، یا به قولی دو تا بهار تا حالا دیدی . که انشاءاله صدومیش.
اول ازهمه یک هفته پیش رفتم برات چکمه بگیرم که اون پاهای توپولت سردش نشه . خیلی بامزه رفتار می کردی ....
می رسیدم جلوی ویترین هر مغازه ای کافی بود منو بابایی بهم بگیم که این پوتین هم قشنگه تو زود درو هل میدادی که باز بشه هم اینکه برات درو باز می کردیم می رفتی می شستی رو صندلی ، کفشاتم در می آوردی تا ما بگم اون کفشو بدن تو امتحان کنی.
الحق که خواهززاده پَسا خالتی.
بلاخره یک جفت خوشگلشو برات گرفتیم که مبارکت باشه.
این شد کادوی تولد شما از طرف منو بابایی ، ببخشید دیگه ناقابله.
و اما خود تولد....
طی این هفته مامان کلی خسته شده .
آخه تصمیم گرفته همه چیزایی که برا تولد لازم داریم خودش آماده کنه.
کارت دعوت ، آویزا، یادبودا، همه جینقولک های تولد دیگه ....
شبا دیر می خوابم ، روزا هم دوی ماراتون دارم.
ولی فدای سر تو دخمل نازم .
دیگه آخراشه امروز و فردا رو هم کار کنم برا روز ٢٣ ام آذر دیگه آماده ایم.
مهمونای کوچولوتو دعوت کردیم . با عمو شادی هم هماهنگ کردیم که اون روز بیاد امیدوارم که بهت واقعا خوش بگذره.
پیشاپیش تولدت مبارک .
خیلی دوست دارم .